معرفی کتاب مسئله حجاب

ساخت وبلاگ

گزیده ای از کتاب : نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران بسم الله الرحمن الرحیم. از چاپ اول كتاب مسأله حجاب ده سال و اندی و از چاپ اول كتاب نظام حقوق زن در اسلام در حدود شش سال می گذرد. در این دو كتاب وضع و موقع زن، نقش زن در زندگی، وظایف زن، حقوق زن بررسی شد و منطق اسلام در این مسائل روشن گشت. در فاصله ی این ده سال تحولی شگرف در زندگی ما ایرانیان پدید آمد، انقلابی عظیم و خیره كننده رخ داد كه چشم جهانیان را خیره كرد، همه را به اعجاب و تحسین واداشت، كشور ایران وارد مرحله نوینی از تاریخ خود شد، رژیم كهن شاهنشاهی را به دور افكند و دست اندركار تحقق بخشیدن نظامی اسلامی است و سر آن دارد حوزه وسیع منطقه اسلامی را كه صدها میلیون مسلمان را دربرگرفته است به راه خود بكشاند و جهان سومی به نام «جهان اسلامی» بیافریند. اكنون ضرورت ایجاب می كند كه وضع و موقع زن در این ده سال و در جریان این انقلاب عظیم اسلامی مورد بررسی قرار گیرد كه بانوان در این انقلاب چه سهم و نقشی داشته اند و چه عواملی موجب گشت كه بانوان در این مقطع تاریخی بی نظیر سهم عمده ای به خود اختصاص دهند. انقلاب اسلامی ایران ویژگیهایی دارد كه در مجموع خود آن را در میان همه ی انقلابات جهان بی نظیر و بی رقیب ساخته است. یكی از آن ویژگیها ذی سهم بودن بانوان است. بانوان سهم بزرگی از انقلاب را به خود اختصاص دادند و این حقیقتی است كه جملگی برآنند. رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی ایران بارها با تكریم و تحسین از نقش فعال بانوان یاد كرده اند و احیاناً سهم آنان را عظیمتر از سهم مردان شمرده اند. رهبر انقلاب اسلامی ایران با تیزبینی و تیزهوشی خاص خود دریافته بودند كه انقلاب اسلامی ایران بدون شركت بانوان به ثمر نخواهد رسید، از این رو شركت آنان را در مراسم انقلابی واجب و لازم شمردند و حتی موافقت پدر یا شوهر را لازم ندانستند. بانوان باایمان ما پس از آنكه از فرمان رهبر آگاه شدند، با حفظ اصول و موازین اسلامی از هیچ گونه فداكاری در راه به ثمر رساندن انقلاب خودداری نكردند، پا به پای مردان راهپیمایی كردند، شعار دادند، در تظاهرات شركت كردند، شهید دادند، زندان رفتند، شكنجه كشیدند، آواره ی خانه و خانواده شدند، دربه دری كشیدند، محرومیتها متحمل شدند. به نظر می رسد اینچنین نقش تاریخی برای زن در جهان بی سابقه است. در تاریخ اسلام خودمان، تنها در صدر اسلام است كه می بینیم بانوان نقش مؤثری از نظر سیاسی یا نظامی یا فرهنگی ایفا كرده اند. در دوره های متأخر تدریجاً این نقش ضعیف شده و احیاناً به صفر رسیده است و همین جهت ایجاب می كند كه تحقیق كنیم چه عواملی موجب گشت كه زن بار دیگر در صحنه ی تاریخ ظاهر شود و تاریخ را از «مذكر» بودن محض خارج كند و آن را «مذنّث» (مذكر مؤنث) نماید؟ . پیش از آنكه وارد این بحث شویم یادآوری این نكته ضروری است كه منظور ما از نقش داشتن و نقش نداشتن زن در تاریخ، نقش مستقیم و ظاهرشدن زن در صحنه ی تاریخ است، اما نقش غیرمستقیم و پشت جبهه و صحنه را زن همواره برای خود محفوظ داشته است. زنان در طول تاریخ تنها مولّد و زاینده ی مردان و پرورش دهنده ی جسم آنها نبوده اند، بلكه الهام بخش و نیرودهنده و مكمل مردانگی آنها بوده اند. زنان از پشت صحنه و از پشت جبهه ی جنگ همواره به مردان مردانگی می بخشیده اند. ما در بسیاری از اشعار حماسی عربی و فارسی می بینیم كه دلیران و دلاوران در حماسه های خود زنان را مخاطب قرار داده و از مردانگی و شجاعت و دلاوری خود داد سخن داده اند، گویی مرد آگاهانه و یا ناآگاهانه از همه ی دلیریها و دلاوریهای خود رضایت و تحسین و جلب رضایت زن را منظور می داشته است. اگر فرصتی دست دهد و قطعات ادبی نظم و نثر كه در این زمینه انشاء شده یكجا گرد آید یك فراز جالب و قابل مطالعه ای از نظر جامعه شناسی فراهم می گردد. اینكه می گویند زن آفریننده ی عشق است و عشق آفریننده ی مرد و مرد آفریننده ی تاریخ، ناظر به نقش غیرمستقیم زن در سازندگی تاریخ است. زن نقش سازندگی غیرمستقیم تاریخی خود را مدیون اخلاق ویژه ی جنسی خویش یعنی حیا و عفاف و تقوا و دور باش زنانه ی خویش است. آنجا كه زن دورباش حیا و عفاف را حفظ نكرده و خود را به ابتذال كشانده این نقش تاریخی را از دست داده است. به حق در مورد حیا و عفاف زن گفته شده است: «حیا پاداشهای خود را پس انداز می كند و درنتیجه نیرو و شجاعت مرد را بالا می برد و او را به اقدامات مهم وا می دارد، قوایی را كه در زیر سطح آرام حیات ما ذخیره شده است بیرون می ریزد. » [2] از این رو گویی نوعی تضاد و تعارض میان این دو نقش وجود دارد: یا نقش غیرمستقیم و از صحنه بیرون بودن و یا نقش مستقیم و پشت جبهه را رها كردن و نقش غیرمستقیم نداشتن. اما درحقیقت تضاد و تعارض غیرقابل جمعی در كار نیست. یك راه باریك و ظریف وجود دارد كه زن اگر از آن راه برود هر دو نقش را در آن واحد می تواند ایفا كند. آن راه باریك و ظریف همان است كه بانوان ما در ده ساله ی اخیر طی كردند. ویژگی دخالت زن در انقلاب اسلامی ایران در این است كه زن مسلمان ایرانی در عین اینكه در صحنه ی تاریخ ظاهر شد و مستقیماً در كار سازندگی تاریخ با مرد شركت كرد، پشت جبهه را رها نكرد، حیا و عفاف و پوشش لازم را از كف نداد، دور باش خویش و كرامت و عزت زنانه ی خویش را محفوظ داشت و خویشتن را مانند زن غربی و زن مدل پهلوی به ابتذال نكشانید. زنان از نظر نقش تاریخی، دوره های سه گانه ای را طی كرده اند. در برخی دوره ها و براساس برخی طرز تفكرها دخالت مستقیم زن در ساختن تاریخ منفی است. در این دوره ها زن جز در اندرون خانه كاری ندارد و نمی تواند داشته باشد و صرفاً یك كالای اندرونی است. طبعاً در چنین شرایطی هیچیك از استعدادهای انسانی اش یعنی تفكر، آگاهی، بیداری، آزادگی، اراده و اختیار و انتخاب، هنر و خلاقیت و ابداع و حتی عبادت و سلوك عارفانه ی الی اللّه رشد لازم را طی نمی كند. در این گونه جوامع در حكم یك وسیله و ابزار زندگی خانوادگی است، یك «شی ء» است و به حكم اینكه محیط زندگی زن محدود است به درون خانواده و در بازار به اصطلاح آزاد دسترسی به او میسر نیست، برای مرد عزیز و گرانبهاست. از این رو زن در چنین دوره ها و چنین محیطها یك «شی ء گرانبها» است مانند هر شی ء نفیس و گرانبهای دیگر از قبیل برلیان و الماس و غیره. در این گونه دوره ها تاریخ طبعاً «مذكر» است، زنان نقش مستقیم و محسوس و ملموس در ساختن تاریخ ندارند. اگر ما به تاریخ گذشته ی پیش از نیم قرن اخیر خودمان برویم عیناً همین وضع را می بینیم، می بینیم زن وجود دارد اما به صورت یك «شی ء عزیز و نفیس و گرانبها» و معمولاً بی دخالت در تاریخ و حوادث تاریخی. در برخی جوامع زن خانه را رها كرده و وارد اجتماع شده است، در شؤون علمی، هنری، فكری، سیاسی شریك مرد شده است و به صورت «شخص» درآمده است، اما نظر به اینكه مدار خویش را به كلی رها كرده و حریم را به كنار زده و خود را رایگان در دسترس مرد قرار داده و در اماكن عمومی، كاباره ها، دانسینگها، حاشیه ی خیابانها حضور و آمادگی خود را اعلام داشته است، ارزش و بهای خود را از دست داده است. در این جوامع زن شخص است اما «شخص بی بها» . در این گونه جوامع زن حضور خود را در صحنه ی تاریخ ثابت كرده درحالی كه پشت جبهه را رها كرده است، نقش مستقیم خود را در سازندگی تاریخ به كف آورده اما نقش غیرمستقیم را كه از آن كمتر نیست از كف داده است. آنجا كه زن نقش غیرمستقیم خود را از دست می دهد، هم خود را تباه می سازد و هم مرد را. زن «مدل پهلوی» كه نزدیك چهل سال قشر عظیمی از جامعه ی زن ایرانی را تشكیل می داد از این نوع بود مقدمه ی مؤلف : ریشه ی بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لابلای افكار و عقاید آنان باید جستجو كرد. فكر این نسل از نظر مذهبی آنچنانكه باید رهنمایی نشده است و از این نظر فوق العاده نیازمند است. اگر مشكل در رهنمایی این نسل باشد بیشتر در فهمیدن زبان و منطق او و روبروشدن با او با منطق و زبان خودش است. و در این وقت است كه هر كسی احساس می كند این نسل، برخلاف آنچه ابتدا به نظر می رسد، لجوج نیست، آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد. هدف نویسنده و همچنین هدف گروه روشنفكر و متدین انجمن اسلامی پزشكان از طرح و بحث و نشر «مسأله ی حجاب» این است كه احساس شد گذشته از انحرافات عملی فراوانی كه در زمینه ی حجاب به وجود آمده این مسأله و سایر مسائل مربوط به زن وسیله ای شده در دست یك عده افراد ناپاك و مزدورصفت كه از این پایگاه علیه دین مقدس اسلام جار و جنجال تبلیغاتی راه بیندازند. بدیهی است در شرایط موجود كه نسل جوان از جنبه ی مذهبی به قدر كافی راهنمایی نمی شود این تبلیغات آثار شوم خود را می بخشد. این بنده خدا را سپاسگزار است كه احساس می كند فعالیتهای قلمی ناقابل او در این میدان، چه جراید و مجلات و چه به وسیله ی این كتاب، اثر نیك محسوسی داشته است. تا آنجا كه اطلاع دارد نشر این كتاب تأثیر فراوانی در اصلاح عقاید و افكار این نسل داشته است، حتی بعضی از بانوان به اصطلاح متجدد عملاً در وضع خود تجدیدنظر كرده اند. بدون شك پدیده ی «برهنگی» بیماری عصر ماست. دیر یا زود این پدیده به عنوان یك «بیماری» شناخته خواهد شد. فرضاً ما كوركورانه از غرب تقلید كنیم، خود پیشتازان غربی ماهیت این پدیده را اعلام خواهند كرد. ولی ما اگر به انتظار اعلام آنها بنشینیم می ترسم خیلی دیر شده باشد. اگر می خواهید ببینید كار برهنگی در غرب به كجا رسیده و فریاد چه كسانی را بلند كرده است این قسمت از نامه ی یكی از هنرپیشگان معروف جهان را به دخترش كه به قول خودش چهل سال مردم روی زمین را خندانده است بخوانید. این نامه مَثَل معروف عامیانه ی خودمان را به یاد می آورد: «عزا چه عزایی است كه مرده شوی هم گریه می كند. » . او پس از آنكه به دخترش اجازه می دهد «فقط به خاطر هنر می توان لخت و عریان به روی صحنه رفت» و تأكید می كند كه این لختی منحصراً در روی صحنه و برای ضرورت هنر باشد، می نویسد: «. . . برهنگی بیماری عصرماست. من پیرمردم و شاید حرفهای خنده آور بزنم. اما به گمان من تن عریان تو باید از آنِ كسی باشد كه روح عریانش را دوست می داری. بد نیست اگر اندیشه ی تو در این باره مال ده سال پیش باشد، مال دوران پوشیدگی. نترس این ده سال تو را پیرتر نخواهد كرد. به هر حال امیدوارم تو آخرین كسی باشی كه تبعه ی جزیره ی لُختی ها بشوی. . . » نویسنده ی این نامه به داشتن بعضی افكار انسانی معروف است. این سخنان وی نشانه ی دیگری است از بهره مند بودن او از برخی افكار انسانی. همان طور كه در مقدمه ی چاپ اول این كتاب به اطلاع خوانندگان محترم رسید، محتوای اصلی و اوّلی این كتاب یك سلسله بحثها و درسها بوده است كه در جلسات انجمن اسلامی پزشكان القا شده است و پس از استخراج از ضبط صوت و تنظیم و اصلاح عبارات و اضافه ی برخی از مطالب به صورت كتاب درآمده است. در چاپ دوم تجدیدنظرهایی نسبت به چاپ اول به عمل آمد و در مقدمه ی آن چاپ متذكر شدیم كه در تجدیدنظر هیچ مطلبی حذف نگردید بلكه یك سلسله مطالب اضافه شد. مطالب اضافی غالباً مطلب مستقلی نیست، تتمیم و تكمیلی است بر آنچه در چاپ اول بوده و لهذا ضمن فصول كتاب گنجانیده شده است. فقط یك فصل در آخر كتاب تحت عنوان «شركت زن در مجامع» اضافه شد و البته فصل فتواها كه در چاپ اول خیلی به اختصار برگزار شده بود در چاپ دوم تكمیل شد و آن را نیز درحقیقت یك فصل اضافی باید شمرد. برخی مطالب در چاپ دوم پس و پیش شد، عبارات در موارد جزئی اصلاح گردید، مدارك اخبار و احادیث در پاورقیها نشان داده شد، در آخر كتاب فهرست اعلام اشخاص و كتب و اماكن را اضافه كردیم، دو فهرست هم یكی برای آیات كریمه ی قرآن و یكی دیگر برای احادیث و اشعار و كلمات مشهور قرار دادیم. از این رو چاپ دوم از چاپ اول بسی كاملتر و جامعتر از آب درآمد و در حدود یك ثلث بر جلد اول اضافه گشت. در چاپ سوم اضافات و اصلاحات بسیار ناچیز و مختصری صورت گرفت كه قابل ذكر نبود. اكنون كه چاپ جدید این كتاب منتشر می شود، یك سلسله تجدیدنظرهای دیگری به عمل آمد. این تجدیدنظرها نیز همه از نوع اضافات و توضیحات است و كمی هم اصلاحات، چیزی كم نشده همچنانكه در جوهر مطالب كتاب نیز تغییراتی داده نشده است. مولف : استاد مرتضی مطهری ناشر: انتشارات صدرا

به قول حافظ: هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت.......
ما را در سایت به قول حافظ: هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shams-lib بازدید : 60 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 17:05