روز معلم مبارکباد. معرفی کتاب زندگانی استاد مطهری

ساخت وبلاگ

معرفی کتاب سیری در زندگانی استاد مطهری
کتاب سیری در زندگانی استاد مطهری، مقدمه‌ای جهت تدوین دقیق و مستند از زندگینامه استاد شهید مطهری است که در واقع تدوین بخش مهمی از تاریخ انقلاب اسلامی نیز خواهد بود.

بسیارى از زوایاى زندگانى استاد مطهرى، به ویژه مبارزات سیاسى ایشان، براى اکثریت جامعه ما، خصوصا جوانان، چندان شناخته نیست، در حالى که تک‌تک وقایع زندگانى آن استاد شهید و تک تک موضع‌گیری‌ها و اظهار نظرها و اقدامات عملى آن شهید بزرگوار مى‌تواند براى جامعه ما راه‌گشا باشد، خصوصا که استاد مطهرى مورد عنایت خاص رهبر کبیر انقلاب اسلامى حضرت امام خمینى(ره) و نیز رهبر گرانقدرمان حضرت آیه‌اللّه‌ خامنه‌اى بوده و هست.

کتاب سیری در زندگانی استاد مطهری، مشتمل بر سه فصل است. فصل اول مقاله‌اى است به قلم دانشمند محترم جناب حجه‌الاسلام والمسلمین آقاى هاشمى رفسنجانى تحت عنوان «شهید مطهرى، آن طور که من مى‌شناسم». در این مقاله، ضمن بیان سابقه آشنایى خود با استاد مطهرى، نقش اجتماعى و سیاسى استاد شهید را در قبل و بعد از قیام پانزده خرداد و در جریان این قیام، به خوبى ترسیم کرده و در پایان اظهار امیدوارى نموده است که دو فصل دیگر زندگانى استاد یعنى فصل بعد از تبعید امام خمینى(ره) تا آغاز دوره جدید نهضت اسلامى، و فصل دوره جدید نهضت اسلامى تا شهادت استاد نیز بررسى و تحلیل شود.

در فصل دوم مقاله‌اى است با عنوان «سیرى در زندگانى استاد مطهرى» که توسط یکى از علاقه‌مندان استاد مطهری به رشته تحریر درآمده و علاوه بر بیان و تحلیل وقایع زندگانى آن بزرگمرد انقلاب اسلامى از تولد تا شهادت، شامل خاطراتى شنیدنى از دوستان و نزدیکان استاد است و مخصوصا به آن دو فصل از زندگانى ایشان بیشتر پرداخته است.

فصل سوم را نامه‌هاى استاد شهید در باره مسائل حسینیه ارشاد تشکیل مى‌دهد که درواقع ضمیمه‌اى است بر فصل دوم.

حجتالاسلام هاشمى رفسنجانى، در ابتدای کتاب سیری در زندگانی استاد مطهری، درباره استاد شهید مرتضی مطهری چنین می‌گوید: سادگى و بساطت و بى‌تکلفى رفتار ایشان با فقر و بى‌بضاعتى که لباس و حجره ایشان نشان مى‌داد، براى جذب بیشتر من روستایى، عوامل خوبى بودند.

وقتى که در همان هفته‌هاى اول، همدرس و هم‌بحث و یار همیشه توأمش آیه‌اللّه‌ منتظرى را که از نظر قیافه و رفتار و گفتار به‌مراتب از ایشان روستایى‌تر و بى‌آلایش‌تر و طبیعى‌تر مى‌نمود، در هر برخورد با ایشان مى‌دیدم این جذبه بیشتر شد؛ گرچه بجا بود به خاطر اینکه این رفیق در میان حرف آن دیگرى مى‌دوید و بخشى از جواب سؤالى را که از آقاى مطهرى کرده بودم با عجله مى‌داد دلخور بشوم، ولى روى هم‌رفته از اینکه مى‌دیدم دو نفر طلبه روستایى‌منش و بى‌آلایش فقیر این‌همه معظم و محترمند و مورد توجه خاص آیه‌اللّه‌ بروجردى که آن زمان متشخص‌ترین شخصیت محبوب و مکرّم همه ایران و حوزه بود و بخصوص از نزدیکان صمیمى امام عظیم‌الشأن امروز و استاد عالیقدر حوزه آن روز، آیه‌اللّه‌ خمینى، و با هم خیلى صمیمى و نزدیکند و خیلى هم چیز مى‌دانند، خوشحال بودم. از اینکه به این آسانى توانسته بودم با این دو هم‌بحث باسواد که خوب هم جواب سؤالات را مى‌دادند آشنا شوم احساس شادى و غرور زیادى داشتم؛ و امروز مى‌فهمم که اگر آن روزها فکر شهید شدن استاد به مخیله‌ام خطور مى‌کرد علاقه و ارادتم به‌مراتب بیشتر مى‌بود؛ و با همه اشتیاقى که به نزدیکتر شدن به ایشان داشتم و شاید تلاش هم کرده باشم، در آن سال‌هاى اول پیشرفتى در این جهت نداشتم.

گرچه آن روزها از این عدم موفقیت دلخور بودم ولى بعدا اعتراف کردم که توقع بیجایى بود، زیرا نه سطح معلومات من و نه سن من، چنین حق و اجازه‌اى به من نمى‌داد و بایستى از همان آشنایى محدود که بعدا وسیعتر و عمیقتر شد شاکر باشم و اکنون هستم.

به قول حافظ: هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت.......
ما را در سایت به قول حافظ: هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shams-lib بازدید : 145 تاريخ : شنبه 18 تير 1401 ساعت: 21:56